Thursday, February 12, 2009

زیر چتر سیاه ، وقتی که باران نمی بارد4

یعد از ساعت ها بررسی و مشورت گرفتن از دوستان بزرگتر دیگر به این توانایی دست یافته بودم که در عکس های ترکیبی بتوانم مالکیت دست و پاهای مشخص در عکس را به درستی تعیین کنم.بطور طبیعی وقتی که انسان به پدیده ای بصورت تئوری آشنا می شود به دنبال این است که این تئوری را با دنیای واقعی منطبق کند.در نتیجه به عنوان اولین نمونه مورد بررسی به کنکاش در مورد معلم کامپیوتر که دختری بیست و اندی ساله بود می پرداختم.این کنکاش با توجه به پوشیدن مانتو و مقنعه خیلی کار آسانی نبود اما با سعی و کوشش فراوان موفق شده بودم تا خانم شادی را بصورت کاملا لخت تصور کنم و نقاطی بصورت علامت سوال در ذهنم باقی نماند.با تمام شدن دوره کلاس دیگر دسترسی به منابع عظیم عکس های پورنو به پایان رسیده بود و در نتیجه ماحصل این کلاس بسیار مفید عبارت بود از بیست و دو عکس با کیفیت بالا و همچنین یاد گرفتن چیز هایی که از قبل بصورت خود جوش بر روی کامپیوتر خانه یاد گرفته بودم.شاید تا کنون کلاسی به مفید بودن آن کلاس نرفته ام و تنها کلاس آموزشی ایست که نسبت به پولی که بالای آن داده ام راضی ام.
کم کم تابستان به پایان می رسید و من حس غریبی نسبت به مهر آن سال داشتم.حسی آمیخته با اضطراب از ناشناختگی محیط مدرسه و دلتنگی نسبت به روزگاری که مدرسه ام تنها چند کوچه با خانه فاصله داشت و همکلاسی هایم همسایه هایم بودند.حالا دبگر باید با سرویس به مدرسه ای می رفتم که در تمام تهران یکی بود و از تمام شهر، بچه زرنگ ها با سرویس مدرسه به آنجا می رفتند.بالاخره مدرسه ها شروع شد و من برای اولین بار به مدرسه راهنمایی ام رفتم.وارد حیاط مدرسه شدم.حیاطی که برای منی که از مدرسه ایمان دو نوبتی آمده بودم خیلی بزرگ بود.برای بار اول بود که صبح به مدرسه می رفتم.داخل حیاط پر بود از آدم هایی که تک تک در گوشه ای ایستاده بودند و منتظر بودند که به آنها بگویند باید چکار کنند.رفتم و در گوشه ای ایستادم.نزدیک سه نفر از بچه هایی که قیافه مودبشان نشان می داد که سال اولی هستند.شروع کردم به صحبت کردن با آنها و کم کم آنها هم با هم دیگر شروع به صحبت کردند و یک جمع چهار نفری را تشکیل دادیم.حالا که به آن روز ها فکر می کنم می فهمم که برای چه مفهوم حزب را به خوبی درک می کنم.نمی دانم از ضعف آدم است با از شعورش ، اما من همیشه در هر جای تازه ای شروع می کنم به جمع کردن آدم ها.این کار به من آرامش می دهد.این با هم بودن به آدم می گوید که هر چه بشود برای همه است.
خلاصه آنکه همانطور که هر شرایط جدیدی بعد از مدتی می شود شرایط موجود و آدم به آن خو می گیرد به مدرسه جدید هم عادت کردم.کم کم نسبت به بجه های محله غریبه شدم و نسبت به بچه های مدرسه احساس نزدیکی کردم.این مسئله مطلب بسیار مهمی است که در سادگی یک جمله گفته می شود اما عواقبش تا آخر زندگی همراه من خواهد بود.همین مسئله کوچک است که باعث می شود تا من از فرهنگ کوچه ام جدا شوم و ادبیاتم ادبیاتی خاص شود.مجبور شوم تا در مهمانی ها نقش بازی کنم تا آدم های عادی من را به جمعشان راه دهند و سعی کنم تا در محیط های معمولی شروع کنم به یاد گرفتن فرهنگ معمول هم نسلانم.درست که فکر می کنم ریشه همه تنهایی ام در همان مدرسه تنها میان مدارس شهر نهفته است.تنهایی ای که نه خود خواسته بود و نه تحمیلی.مثل خط ویژه آمبولانس در خیابان.خط ویژه ای که باعث می شود تا آمبولانس از سرعتش استفاده کند و لازمه آن خالی بودن خط ویژه است.

6 comments:

Atf said...

agha joon ye sar bezanid blog e maa davat shodin be baazi

zari said...

bishtar az ham senhat be omghe zendegi fekr mikoni v ............
bad karhaye oonha barat bi mani mishe o fasele migiri...v hes mikoni tanha hasti, vali nisti.
age nazare man ra ghabool dari rahe chare ra ham behet begam.

Unknown said...

begoo

zari said...

bebin azizam bayad sai koni 2 ta kar anjam bedi:
1- doostha v atrafianet ra taghsim koni,masalam ba .... dars mikhooni, ba man darde del mikoni, ba .... miri cinema, yani har kasi bayad az bodi ke baraye to jalebe bahat bashe v lazem nist 1 nafar hame ja kenaret bashe.
2-vaghti ba doostet hasti be eshterakate beine khodetoon fekr kon v azash harf bezan ta az oon lahazat estefade kamel ra bokoni v lezat bebari, gharar nist ke to baghie ra mesle khodet bokoni, mohem ine ke betooni az boodane ba oonha lezat bebari.
hatman movafagh mishi chon manam mesle to boodam.

Anonymous said...

ye chizi benevis.
ye poste dige,raje be har chi faghat benevis.khahesh mikonam
nemikhay ke man bemiram,faghat benevis,yeho injoori tanha nazar

zari said...

aizam moratab bash, to padegan avalin chizi ke yad midan nazme, maloome saret be koonet bazi mikone ke yad nagerefti, man kei bayad baghie ghese ra bekhoonam?