Tuesday, February 28, 2006

فوق و فراتر از فوق

امروز داشتم می رفتم امیر کبیر.سوار تاکسی بودم و داشتم فکر می کردم.مثلا داشتم می رفتم کارت کنکور فوق رو بگیرم.امسال که نخوندم اما سال دیگه قراره بخونم.خلاصه داشتم به این قضیه فکر می کردم که همین جور که من دارم درس می خونم این جو کنکور هم داره میاد بالا.قلم چی هم که ادامه میده کنکور های آزمایشیش رو.نمی دونم والله که این قضیه تا کجا قراره ادامه پیدا کنه همینجوری که پیش میره فکر کنم آزمون دکترای نیمه پیوسته پودمانی هم آزمون آزمایشی داشته باشه.جامعه مون داره میره سمت فنای صد در صد.خلاصه اینکه من برم سر جلسه چی بزنم؟
پی نوشت:امروز دارم میرم ما همه خوبیم رو ببینم

Sunday, February 26, 2006

زير زمين يكساله شد


سلام.هر چند وقت يکبار با شمايی که به زير زمين سر می زنيد خودمانی تر حرف می زنم.اين بار دليل ديگری هم دارد.زير زمين که گاهی سرد و نمناک است و گاهی خوشه های انگور از نخ های کشيده شده بر ديوارهايش آويزان است، يکساله شد.خوب يادم می آيد روزهای آغاز را که چه روزهای خاکستريی بود.درست يکسال پيش که من در اتاق تنهايی ام تاهشت نه شب در دانشگاه می ماندم و می نوشتم و بعد تا نيمه شب خيابانگردی بود.حالا روزگار فرق می کند.همه چيز تازه است و هر چند دغدغه هايم تمامی ندارد اما رنگ بوم اين روزها، آبی آسمانی است.زير زمين جزئی از زندگی من شده و اول از همه می خواهم تولدش را تبريک بگويم . سال زير زمينی خوبی بود.اميدوارم که شما ها هم راضی باشيد.شديدا منتظر نظر های پيشنهادی و انتقادی شما هستم.سال دوم بهتر خواهد بود

Friday, February 24, 2006

برخورد نزديك از نوع سوم



کوچه را می دود تا ته
محکم به در آهنی خانه می کوبد
يادش بخير روزی که قبل از رسيدن به در، صدای باز شدنش بفرما می زد

Wednesday, February 22, 2006

نویز سفید

چند گاهیست که در چنته پوسیده من جوهر وراجی نیست
شاید از کامی ایام بکام
شاید از گرمی لبخند نگار
شاید از بودن تو
هر چه هست
هر چه باشد دل من خالی نیست
و کلاغان پر از حس طلا در تب لبخندک من می جوشند
و خدایی که شاید هم نیست
چند خوابیست که رویا جاریست
چه بگویم که صدایم باقیست
ته دالان دلم زیر زمین

Wednesday, February 15, 2006

تولد من



مادرم
نازنينم
پدر
مرد هميشه محكم
بخاطر 22 سال عشق
22 سال لحظه لحظه نگراني براي من
بخاطر تمام آنچه هستم
اگر كسي باشم
يك دنيا ممنون
چيزي نبودم بدون شما

پي نوشت: علي جان، رامين جان ممنون از كادوتون
پي نوشت 2: پاني جان يه دنيا مرسي
پي نوشت 3: تولدم مباركJ
پي نوشت 4:‌يه آهنگ خوشگل گذاشتم براي تولدم.اسپيكراتونو روشن كنين.پاشين قر بدين

Tuesday, February 14, 2006

ولنتاين مازوخيستي



سرش پايين بود وقتي كه از پله ها بالا مي رفت.قدمهايش سنگين بود.از نگاهش هيچ حسي را نمي شد خواند.پاكت كاغذي دو دسته در دستانش تاب مي خورد.اگر كمي دقيق مي شدي طرح گل رز قرمز زرورق پيچيده شده روي پاكت مشخص بود.روي آخرين پله كه رسيد دست كرد توي جيب شلوارش و كليد كمد را گرفت كف دستش.تا برسد دم كمد ها ، كليد را دو سه بار دور انگشت كوچكش چرخاند.جلوي كمد ، پاكت را گذاشت زمين.كليد را انداخت توي قفل و چرخاند.با باز شدن كمد نگاهي به كادوهايي كه از دو سال پيش داخل كمد جمع شده بود انداخت.گوشه كمد يك گل سرخ خشك شده بود.تادستش به آن خورد ،گلبرگ ها پودر شد و ريخت كف كمد.نگاهي به اطراف انداخت ، پاكت را داخل كمد گذاشت ،در را بست و رفت

Happy valentine
پي نوشت 2: زندگي يك موج سينوسي است با دي سي تو

Monday, February 13, 2006

لالا کوچولو

روز هایی است بی خاک
زرد از نم نم بی خاطرگی
هان از مردم بی دل
وای از توی بی من

Friday, February 10, 2006

زنجير



كاش فردا هيچگاه نبود
من ميراث زنجير را نمي خواهم
كاش من و تو و هر تكي مايي بود
شايد جرثومه اي، مرگ اميدم را لبخند زند
اما با تمام جانم فرياد مي زنم
من به سر سبزي اين دشت، به فرداي قرين خوشبينم

Tuesday, February 07, 2006

عین سین کاف

با تو بودن هم عذابی بود
بی تو بودن هم عذابی بود
با تو بودن در خمار آرزو رفتن
به بی فردایی و آشفتگی خندیدن و خفتن
بی تو بودن در گذار زندگی در خاطرات پوچ پوسیدن
آسمان را با نمانم گریه ام بی تاب بوسیدن
با تو بودن بی تو بودن هم عذابی بود

Sunday, February 05, 2006

الف لام



كاش چشمانتان
كاش چون عصاي سپيد كنار پنجره
كاش چونان سرخي خون وقت آتشفشان زخم
يا سياه
مثل چركين دل اختاپوس
نبود
نبود
نبود
كاش توانستني
كاش خواستني
هان از مرداب سرخ وسياه كه نعره ميزند شيپور مرگ يك جوانه سبز را
اينجاالف لام اول هر چيز غوغا مي كند

Saturday, February 04, 2006

خود بزرگ بینی افراطی و آقایان هم فکر ماموت

خوب رفتیم به شورای امنیت
این احمق ها هم غنی سازی را در همه ابعاد حتی در ابعاد پاجه تمام ملت از سر می گیرند.حالا فکر می کنند که اگر صادرات نفتشان را قظع کنند اتفاقی می افتد.آخه عزیزمن مگر نفت فقط در اختیار توی دلقک است و نکته دیگر اینکه با این اقتصاد غیر نفتی قوی از کجا می خواهی پول شام شبت را بیاوری

نمایش نامه 3جمله ای

فضا:داخل یک تاکسی قدیمی.صدای گاز و اگزوز پاره.صدای کریس دی برگ
زمان:صبح زود.گرگ و میش
آقا خواننده این آهنگ رو میشناسین؟می دونین کی خونده؟
نه.فقط هر وقت که می ذارم مشتریا پول بیشتری می دن
حالا چی میگه؟