Sunday, July 08, 2007

خانواده تت ، تحریف خیر خواهانه از سر دلسوزی





نمایش خانواده تت ، در نگاه اول نمایشی رئال و در فضای مجارستان در حال جنگ با روسیه اجرا می شود.محوریت نمایش نامه در مورد خانواده ایست که در روستایی آرام زندگی می کنند و برای در امان بودن و آرامش داشتن پسرشان که در جبهه های جنگ است مدتی میزبان فرمانده پسر هستند .این نمایش بگونه ای زیبا دانای کل را به پستچی خل مزاجی اختصاص داده و با طنزی زیبا دانای کل بودن را با دیوانگی مخلوط کرده است.در قسمت های مختلف این نمایش دو ساعته می توان به نقد کشیدن عام بودن ارزش و معنای مطلق خوبی و بدی را مشاهده کرد.جناب سرگرد که همان فرمانده پسر می باشد نمادی است از حکومت توتالیتر که قصد دارد تا ظاهری دموکرات به خود بگیرد و با استفاده از سیاست هویج و چماق افراد زیر دست خود را به اجرای خواسته های خود وادار کند.از طرف دیگر خانواده تت را می توان تصویری از جامعه ما دانست.انسان هایی که برای آرامش داشتن افراد دیگری که دوستشان دارند و زنده ماندن آنها حاضرند تا اعتراف به کارهای نکرده کنند و کارهایی که به شدت آنها را آزار می دهد انجام دهند.در این نمایش ، پستچی دهکده بر اساس تعریف شخصی که از خیر و صلاح در ذهن خود دارد به تحریف نامه و یا سانسور کلی آنها و پاره کردن نامه ها می پردازد.چنین قسمت هایی در نمایش اشاره ظریفی به نوعی از سانسور که با اخلاق و قداست آمیخته شده دارد،سانسوری که نه تنها به حذف اطلاعات می پردازد بلکه برای تاثیر مثبت بر ذهن انسان های دهکده تحریف اطلاعات را هم مجاز می داند و در چنین حالتی کل جامعه بر اساس تصور اقلیتی که تعریف خاصی از خیر و شر دارند جلو می رود.این نمایش بگونه ای ظریف ، مفهوم فداکاری را به تصویر کشیده و در نهایت قضاوت خود را در مورد این مفهوم نشان می دهد .در تمام طول نمایش ، خانواده تت در حال انجام وظیفه بجای فرزند خانواده است و آرامش خود را بطور کلی از دست داده است با این امید که پس از بازگشت فرمانده ؛ پسر خانواده از آرامش برخوردار شود.پسری که قبل از اینکه آرامش داشته باشد مرده است و خبری از این مرگ به دلیل سانسور به دست خانواده نرسیده است.نکته جالب کشتن فرمانده بدست آقای تت در انتهای نمایش است؛آنهم بدون اطلاع از مردن پسر.این عمل ، نمایانگر ترجیح آرامش انسان برای خود است تا برای دیگرانی که دوستشان دارد، به عبارت دیگر نمایش به شکل ظریفی بیانگر این مطلب است که انسان تا اندازه ای حاضر به پرداختن هزینه بخاطر دیگران است و در نهایت ، زمانی فرا می رسد که دیگر حاضر به فداکاری نیست.این مطلب را می توان از رضایت مادر و دختر خانواده در هنگام کشتن فرمانده متوجه شد.بطور کلی نمایش خانواده آقای تت ، ترکیبی از نقد ارزش های انسانی مثل فداکاری ، راست گویی و خوبی و بدی است و سعی دارد تا مفهوم خیر خواهی و نتایج آن را بصورتی عریان در برابر تماشاگر قرار دهد.این نمایش هر شب ساعت 7 در تالار سایه اجرا می شود.

2 comments:

Anonymous said...

ye commente teatri.

matn khub bud.
tarahi sahne aali bud.
nur pardazi ba ineh sade bud,naghs dasht. cheraghe tovalete khaneye aghaaye tot az otaghe control khamush nemishod va az vasate sahne khamush shod. sedaye click khamush shodan cheragh dar salon shenide shod. hamchenin nure WC fade nemishod. baraye payane un sahne khub nabud.

farhad aysih va ramin naser nasir yebar khandasun gereft!!

va dar tavize lebas 2bar moshkel dashtan. yekbar dokmeye khanume tot baz bud, va salibe keshish ham az balaye dokmash rad shode bud. keh kaj vaisade bud.

sate ruye divar taghir nemikard. dar sahneye keh ba khanumsh roshan shodane sahnesay dar neshun dade gozashte zaman dashtan, be torenakhdo agah tavajohe adam be sat jalb mishod va midi keh tahir nemikone.

gheir az do morede nure WC va saat baghiye mavared khas bud. keh man az ye team herfei keh 2haftas daran ejra mikonan entezar nadashtam.

ejraye ayish mahshar bud, makhsusan unja keh zabunesh migereft. bayanesh kheili ghavi bud. khanume sadre orafayi hich suti nadasht.

teatre khubi bud. baraye yekshanbe ha hatman pishnahad mikonam.

commente matn:
mazmun kheili jadid nabud, hamuni bud keh to gofti, amma ghesmate honar mandanash dar jazbe gishe ast. teatr kamelan mitune mokhatabe aam ro jazb koneh. maghadiri az adamyi keh dar salun budan donbale chizi mesle teatre golriz budan.

matn tuneste bud ba tanze monaseb ham mohatabe aam ro jazb kone va ham harfesho bezane.

bebakhshid keh in hameneeshtam. baba adam bade teatr mikhad vaisa ye sat harf bezane to hamchin gozashti rafti ina az un shab munde bud tu delam mikhastam bat beshnam harf bezanam. akheish ye kam khali shodam.

Anonymous said...

bekhatere zod raftan sharmandeim moshkele dirkard dashtim.khodet midoni ke.hala miharfim saresh.ishala teatre badi