Sunday, December 04, 2005

Apply


فریادی نیست که اگر بود؛ دردی بود
قاصدک جان اینجا فصل زرد زندگیست
پست های فروش خود
و تقلای تن ها برای مبادا جا ماندن
اینجا برای فروش تن ؛ فروش من حراج کرده اند
قاصدک جای تو را دی اچ ال گرفته
و جای نامه را تمنای خرید
گله ای نیست که اگر بود گله ای این چنین گوسفندگون
چمن خوش رنگ تر را نمی بویید
قاصدک
گاه نفرین می کنم آن دمی که تو را سوی این کویر طویله سان خیزاند
تنت پاک
برو

1 comment:

Anonymous said...

جان آدمی نه به حکم گذر زمان، بلکه به خاطر انتخابهایش و چگونگی بودنش خریده می شود، چه بخواهی، چه نخواهی. تفاوت در آن چیزی است که خود را به ازایش می فروشی.