Wednesday, August 17, 2005

ورود ممنوع



گاه یک گام برای دخترک معنی ترس است
و گاه انسجام دوباره نور
گاه از سایه نیز باید ترسید
و گاه ازدحام تیره را با شاخه های ساج ؛ از تارک هر چه زمین رویید
و سر انجام برای چشمان دخترک چه فرق دارد؟
در تاریکی مطلق یا در سپیدی خیره کننده نور
سر انجام چشمان دخترک نمی بیند
درهای تو به توی زندگی
و هر هزار دری سوی هزار راه
سر انجام فانوس قلب شکل اوست که راه را می بیند

2 comments:

Anonymous said...

دخترک ، با چشمان بی فروغ
در سایه سار سیاه ان سرداب
با دستان یخ زده ، در جستجو بود
نه گرما، بلکه نور هزاران فانوس درخشنده را لمس می کرد
نه از درهای تو به تو می هراسید و نه از هرچه ورودی ممنوع
نور قلبش برای پیمودن تمام
کوره راه ها ، بی نظیر کافی بود
ولی باز دنبال توتیا می گشت

Anonymous said...

dar in shabe siaham gom gashte rahe maghsod