Tuesday, June 28, 2005

ت مثل تابستان مثل تنور داغ


نارنجی
مثل رد پای آب بر دیوار سرداب قدیمی
به تالار نور که نگاه کنی پس زدن نفس هایت را می بینی
گرمای عصر تابستان
داخل یک سرداب قدیمی و صدای هارمونی کودکانه چک چک قطره ها
کم کم صداهای مبهم شروع می شوند
صدای شهوت زنی در حال جیغ زدن
صدای سوت بمبی در حال سقوط
صدای انتظاری به بلندی تپش های مضطرب
صدای رژه دو پای بی سر
صدای خنده های آسمانی برادر زاده کوچکم
صدای مارش نظامی
صدا و صدا و صدا
در عمق چند پله ای از سطح داغ زمین
با پله ها اوج می گیرم
به سطح می رسمءانگار گرمای تنور تابستان گوش ها را می گیرد
...سکوت مطلق شهر نفسم را می گیرد

No comments: