Saturday, March 12, 2005

...

...بهار می آید ؛اما زمستانی است سرد برای من اکنون
کنون که فصل سرد بادهاست؛
...کنون که موسم دور شدن و دفع است
بهار می آید با تمام لطافتش و من را در تضادی بی نظیر قرار می دهد؛
حال و هوای تازه و سردی ریشوان؛
...و اینگونه است که انفجار درونم در حال شمارش معکوس است
و چه بی نظیر ؛تو برای در هم شکستنم لحظه شماری می کنی؛
و چه کوتاه است زمان تو بودنت
و چه کوتاه ؛ماندن من؛در این غبار سبز رنگ بهار که بوی مرده ام می پراکند
اکنون مانده ام که در این سراسر زیبایی چه چیز را به اندوه خود کشم

1 comment:

Anonymous said...

چقدر ترسناکه اینجاش..و چه کوتاه است زمان تو بودنت
و اینجا ..
مانده ام که در این سراسر زیبایی چه چیز را به اندوه خود کشم