Thursday, April 05, 2007

غوزفیش

چند وقتی است که با خود می گویم دو سال نوشتن کافی نیست؟شرح حال هم که نمی نویسی که هر روز چیزی داشته باشی برای سیاه کردن.می دانی منشا این فکر ها خالی شدن از حرف نیست؛بیشتر این است که می نویسی که چه بشود؟می نویسی برای که؟تو که اهل برای دل خوشی مخاطب نوشتن نیستی،خدا را شکر هنوز هم مثل احمدی نژاد به سرت نزده که در هر پست برای یکی از آدم های دنیا نامه بنویسی،داخل پرانتز تصور کن چه سوژه ای بشود،گیرنده عباس آقا سوپر گوشت،این یکی برای فاطی قلنبه،فردایش هم برای عمه ده نمکی؛پرانتز بسته که اگر باز بماند شعر نوی من تمامی ندارد.داشتم می گفتم می نویسی که چه بشود؟گیرم که روزی صد نفر خواننده وبلاگت بشود هزار نفر،اصلا مگر برای تو مهم است که چند نفر نوشته هایت را می خوانند؟خوب پس برای چه می نویسی؟می نویسی چون اگر ننویسی حرفهایت گیر می کند توی گلویت و خفه می شوی؟خوب به جهنم؛سیفونت را بکش و خودت و همه را خلاص کن.می نویسی چون تنها دل خوشی ات همین زیر زمین خراب شده است؟تو چقدر بدبختی که دل خوشی ات همین چس وبلاگ است که اگر حاج آقا چپشان به خارش بیفتد فیلتر می شود و باید بروی بمیری.می نویسی برای اینکه تنها که می شوی می روی توی مرداب گه آلود فکرهایت و برای اینکه یکی صدای داد و بیدادت را بشنود بوی گه را مکتوب می کنی؟بوی بهتر پیدا نکردی برای نوشتن؟خوب گیرم که پیدا نکردی ، در زیر زمینت را ببند تا بوی گه بالا نزده.اینجا که همه دماغشان کیپ شده،این جوجه روشنفکر ها هم که تئوری جدیدشان این است که باید از بوی گه لذت برد؛خوب تو هم بگذار لذتشان را ببرند.درش را تخته کن و خلاص؛خلاص؛خلا؛لاس؛وگاس؛بگاس


پی نوشت: کلمه آخر این پست یک جمله اسنادی است که مسند آن حذف شده و با زبان عامیانه بیان شده است
پی نوشت 2: فکر کنم این ملوانای انگلیسی هر کدوم به ده تا سپاهی سواد یاد دادن که آزاد شدن
پی نوشت 3: مسند حذف شده در جمله آخر کدام یک از گزینه های زیر می باشد
اعصاب من
زندگی
مملکت
تمامی گزینه ها

4 comments:

Anonymous said...

gozineye 3 sahih ast.

Anonymous said...

مسند دیگه چیه؟!!! :دی

Anonymous said...

پی نوشت دومت خیلی باحال بود! ایول... راستی وقتی برای پست دریا داشتم کامنت میذاشتم، نمی خواستم اینو بگم. چون فکر می کردم باورت نمیشه. اما حالا که اینا رو نوشتی، باید بگم. داخل پرانتز: هرچند فکر نمی کنم ربط چندانی به موضوع داشته باشه. پرانتز بسته. قضیه از این قراره که درست شب قبل از پست دریا، خوابتو دیدم. فکر می کنی کجا بودیم؟ خب دم دریا دیگه. بعد تو خندیدی و گفتی که حالا چرا اومدی عید دیدینی من؟ گفتم آخه تو از من بزرگتری و امروزم دوم فروردینه... باور نمی کنی؟...ه

Anonymous said...

khob!!bad az inke inaro gofti bad che migi?