Thursday, March 22, 2007

سلف پیرپاتالیسم


دهنم را سرویس می کنم تا به آدمها بفهمانم که برادر من،عادت کرده ای برای خودت یک قلموی قرمز دست بگیری و خط قرمز بکشی؛ از آنجایی که حافظه ات هم به چس بند است یادت می رود که این خط قرمز را خودت کشیده ای،بعدا هم می نشینی و اسطوره بافی می کنی که این خط را کشیده اند برای اینکه از آن رد نشویم.کبیره و صغیره و نوه و ندیده و دیده وپدیده و حمیده وزن عباس آقا و یا ابالفضل که علم دار نیامد.بعدا با آن دهن گاله ات جلوی طفلک معصوم سر چهار راه نشسته ای داخل مرکب جدبدالحالت و سیستمت را بالا پایینی می کنی انگار که نه انگار که این بنده خدا علمش را هم ندارد که علم دارش بیاید یا نیاید.یک سری هم گل مریم را بو می کنند چون مستحب است و شاورما نمی خورند که می گویند حاج آقا سرمنقلی فرموده اند کراهت دارد.حالا این همه بالا پایین می کنی که آخرش کپه ات را بگذاری و بروی بهشت و حالش راببری؟بدبخت بیچاره آنجا هم که بروی گل مریم را بو می کنی چون مستحب است.نقل نقل دل است برادر که تو نفهمیدی؛گیرم تویی که می خوانی خواهر باشی،خواهر من که نیستی؛گیرم زد و وصلت سر گرفت؛آن وقت اگر خواهرم باشی که زنای محسنه است و از آن کبیرالکبرا!پس همان برادر باشی بهتر است که اصلا وصلت هم سر نگیرد.مخلص کلام این که اگر توانستی این گوشه و کنار زندگی میان بوییدن گل مریم یا خود مریم یا گیرم حمیده لذت ببری شک نکن.تا دلت نگندیده لذتش را ببر.بی آرزو نبینمت جوان.به درد من مبتلا نشی

4 comments:

Anonymous said...

belakhare arezo ya maryam ya hamide?

age baradar nabashe chera vaslat surat nemigire? baba to cheghad motehajjeri !! ah ah hamin shoma ha aadam haye khoshko moteasseb hastin keh mamlekato be inja keshundin!!! :D

Unknown said...

chon man gay nistam vaslat sar nemigire ama ba inke dostane dige injori bashan moshkeli nadaram:P

Anonymous said...

hichi baba..

Anonymous said...

عالی بود