Tuesday, February 05, 2008

برای خودم



واقعیت این است
وحید تمام شده
خوابیده ، خوابی که بیداری ای نخواهد داشت
وحید یک قدیس نبود ، کاملا خاکستری بود
می دانی خوبی وحید چه بود؟ ادای خوب بودن را در نمی آورد
یکسال پیش تصمیمش را گرفت و رفت
از جمله به تصمیمش احترام می گذاریم ؛ دیگر حالم بهم می خورد
من می گویم ؛ وحید خوب کرد که رفت ؛ چون چیزی عوض نمی شد و نخواهد شد
حالا با یک دسته گل می روم سر خاکی که بیشتر از جاهای دیگر کربن های وحید را دارد
یک دسته گل مریم برایش می برم
می دانم که نمی فهمد.می دانم که تمام شده
اما دوست داشتن که این حرفها را نمی فهمد
دلم می خواهد برایش گل ببرم

3 comments:

Anonymous said...

تازه اون بین همه ی ماها شانس آورد..شایدم اونقدر شهامتش رو داشت که بذاره و بره

Anonymous said...

barname ee chizi dashtan? chetori bood?

Anonymous said...

are.khanevadash bodan,maha ham bodim,sard bod mese chi.