Thursday, July 29, 2010

دیالوگ های آخر

میشه دلم برات تنگ شه؟
-نمیشه؟
شده-

Monday, July 26, 2010

در نطفه خفه شد

یادم نبود که خانه ما از آرزو های من خیلی کوچک تر است
باز هم یادم نبود

Sunday, July 25, 2010

حسرت تخت خوابی خالی

آه اگر اوف اوه ووی

Monday, July 19, 2010

بی صدا

حس گوزیو دارم که در شرف اومدنه و صاحبش لبخندی حاکی از رضایت بر لبانشه

زایمانی به طول هفده ساعت

مثل هیچ چیز نیست
مثل روزگاریست که به جداره های نمناکش فشار می آورم
زایمانی به طول هفده ساعت
و نمی دانم آنچه که زاییده می شود پسر است یا دختر
تنها می دانم که سالم نیست

Tuesday, July 13, 2010

عشق بازی یک چ و پ

پیچ می خورم در پیچاپیچ چون پچ پچ تن ات پانچوپوش

Monday, July 12, 2010

زنده باد قهرمان

ایرانی جماعت هیچ وقت معنای طرفداری از یک تیم را نمی داند ؛ همیشه به دنبال پیروزی است ، وفاداری به تیم برایش مفهوم خاصی ندارد