مدام می آید و می رود
مثل هزار و یک شبی که نبودی
یادت هست که لحظه های نبودنت را باید کجا خاک کنم؟
مثل همین چند عقربه قبل که پشت خط تلفن
باز هم نبودی
یا مثل همان ابر های کپل صورتی که برایت فرستادم و نرسیده به نگاهت؛ در کویر نمی دانم کجا ؛ سراب شد
نازنین ناخواسته
نمی دانم گناه من بود یا تقصیر قرص های قلابی یا پلاستیک های مانده
بهر حال کاری است که شده
عشق من ؛ پرورشگاهی است
من هم پدر دلسوزی
اما هر چه باشد ؛ بچه مادر می خواهد
راستی وقتی سراغت را گرفت بگویم مادرت کجاست؟
مثل هزار و یک شبی که نبودی
یادت هست که لحظه های نبودنت را باید کجا خاک کنم؟
مثل همین چند عقربه قبل که پشت خط تلفن
باز هم نبودی
یا مثل همان ابر های کپل صورتی که برایت فرستادم و نرسیده به نگاهت؛ در کویر نمی دانم کجا ؛ سراب شد
نازنین ناخواسته
نمی دانم گناه من بود یا تقصیر قرص های قلابی یا پلاستیک های مانده
بهر حال کاری است که شده
عشق من ؛ پرورشگاهی است
من هم پدر دلسوزی
اما هر چه باشد ؛ بچه مادر می خواهد
راستی وقتی سراغت را گرفت بگویم مادرت کجاست؟
No comments:
Post a Comment