Sunday, July 02, 2006

روزنامه

از سانسور كردن حالم بهم مي خورد، براي همين است كه خيلي وقت ها چيزهايي مي نويسم يا عكس هايي مي گذارم كه بنظر خيلي ها قباحت دارد و از اين چرنديات.اول اينكه بنظر من هيچ چيز قباحت ندارد بجز تظاهر.بنظر من چيزي كه وجود دارد ، وجود دارد و همين وجود ، دليلي است براي آشكار بودن.حال همه آدم ها بنشينند و بگويند كه گناه را نبايد آشكار كرد و از اين پرت هاي هميشگي.آخر عزيز من ،‌ تو كه خودت در خلوت آن كار ديگر مي كني چرا؟ شايد همين خصوصيت من است كه باعث مي شود آدم هايي كه دوست من هستند اگر از نظر تعداد كم هستند اما مصداقي از مگس و شيريني ميان ما نيست.
دو سه روز است كه مشغول كارآموزي شده ام ،‌ جو دستمال يزدي اينجا افتضاح است.همين بس كه دوستان جوان تازه به مديريت رسيده ،ظهر كه مي شود خودشان اذان مي گويند و مكبر مي ايستند و براي كارمندان آخوند مي آورند تا نماز جماعت اقامه شود و از آن طرف بعدالظهر ها چه جفنگياتي كه نمي گويند.نكته جالب ديگري كه وجود دارد اين است كه محيط ،پارتيشن بندي شده و عصر ها ،آدم به شدت در فكر فرو مي رود و يكهو بخودش مي آيد و مي بيند ساعت پنج شده و بايد برود خانه.نكته ديگري كه انگار اينجا زياد مهم نيست اين است كه كسي كار نمي كند.البته جز آدم هايي كه براي كارآموزي آمده اند.اين هم از حال و روز اين روزهاي من
پي نوشت: انگليس باز هم حذف شد.من باز هم انگليسي ام.شايد از همين حذف شدن در يك چهارم هايش خوشم مي آيد.شايد هم از هوليگان هايش
پي نوشت 2: از بس اين آدم هاي شبيه كتاب و مدار در مورد جام جهاني نظر مي دهند من بيخيال حرف زدن مي شوم
پي نوشت 3: از هر 4 تيم صعود كرده حالم بهم مي خورد.از آلمان كمتر
پي نوشت4: ممنون از همه دوستان تسليت گوينده.مخصوصا مهرداد.دلم تنگ شده برات

2 comments:

Anonymous said...

nagooooooooooooooooooo,man tarafdare italiam.

Anonymous said...

motaassefane in javvie ke dar barkhi mohithaye kari alan hakeme.daghighan ye masaley shabihe haminam vase yeki az doostaye man pish oomade bood.baz khosh be hale u ke dari miri oonvar...........