آمد سراغ خانه سرباز
ملكه بود كه سراسيمه نزديك مي شد
سرباز فقط دو خانه آن طرف تر را مي ديد
به طرف ملكه آمد بدون آنكه سپيدي پوست ملكه نگرانش كند
آمد به شوق زدن و خوردن.شايد كه هر دو بيرون صفحه تا انتهاي بازي كنار هم باشند
فيل سفيد از آن دور غيرتي شد
مثل هميشه ملكه نقش همه را بلد بود
صداي تقه ساعت بازي و پرت شدن سرباز سياه با پايه فيل
ملكه بود كه سراسيمه نزديك مي شد
سرباز فقط دو خانه آن طرف تر را مي ديد
به طرف ملكه آمد بدون آنكه سپيدي پوست ملكه نگرانش كند
آمد به شوق زدن و خوردن.شايد كه هر دو بيرون صفحه تا انتهاي بازي كنار هم باشند
فيل سفيد از آن دور غيرتي شد
مثل هميشه ملكه نقش همه را بلد بود
صداي تقه ساعت بازي و پرت شدن سرباز سياه با پايه فيل
شاه سپيد هنوز كه هنوز است از دور مي خندد
پی نوشت: روز همه مادر های فرشته مبارک
No comments:
Post a Comment