چقدر آسان است قرباني بودن
چقدر آسان است بازيدن
چقدر آسان است صحنه در هم كشيده زندگي را ديدن
اقيانوس شرق ديگر طوفاني نيست
آرام تر از هميشه
نهنگ ها ديگر جفت گيري نمي كنند
پروانه ها پيله ها را نمي نهند
غوكي نيست
شن ها لطافت خود را مدت هاست كه از دستان دريا دريغ مي كنند
صخره ها دلاله محبت شده اند
چقدر سخت است خنديدن
چقدر سخت است فرياد را در گلوگاه ورم كرده تاريخ ، بي هيچ فردايي ناليدن
چقدر سخت است پرده در هم كشيده صحنه را ، با دستان كوچكم ، دريدن.
3 comments:
man agar barkhizam,to agar barkhizi ...
ba hamei delgereftegish va ghami ke dasht vali ghashnge...
man be tekrare to miandisham....
Post a Comment