Wednesday, August 10, 2005

آبی برکه نگاه


روز باران
روز یک سنجاقک در برکه
روز بی پایان
خنده های پشت دیوار شرم
خنده های گرم
خنده ای چون برکه های باران زده , پر ز غوکان
چتر های نم زده
چتر های بسته , چون دخترک 6 ساله همسایه ,چون گیسوان
رویش سبزه های نم زده
رویش من
رویش دوباره هرچه
رویش کفش دوزکی بال زنان
و صدای هم نوازی کفش های فرو رونده در مردابان
نسیم خنک کننده
گاه سرد ز سوی سپید
و من
که به آشنایی این نگاه فریاد می زنم
!سلام

1 comment:

Anonymous said...

!سلام