Saturday, April 16, 2005

لبخند ژكوند


زندگی ما در گذر بی پايان خود در گذر است
اين واقعه ایست که حقيقت دارد
گاه ميان يک حادثه می مانيم
گاه پل می زنيم ؛می سازيم در ابرک بالای خيالخانه خود؛
رويای شبی مهتابی را که در آن ديگر صدای جيرجيرک باغچه آزاردهنده نيست
گاه گذرگاهی هستيم برای گذران رهگذران بی گذر
در تمام اين تکدانه های ثانيه نام
زندگی ما در گذر است
در تابلوی بزرگ گالری هستی
می دانی کدامين عکس ها جاودانه اند؟
لبخندک دلنشين تو و دلتپشت برای کناردستت
راز ماندگاری لبخند ژکوند اين است
خالق آن تنها راز هستی را مزمزه کرده
بيا آب را ببينيم؛حتی اگر قطره ای باشد در ليوان بزرگ

1 comment:

Anonymous said...

سلام؛ خیلی قشنگ نوشتید، ولی بهتره بنویسید که بیاییم نیمه پرِ لیوانو ببینیم، و زندگی رو از یه دریچه دیگه نگاه کنیم، و همه شبهایمان را شبی مهتابی کنیم که دیگر صدای جیرجیرک آزارمان ندهد، و ابتدا از خودمان شروع کنیم