هنوز که هنوزه توی خیابونای اینجا که دارم راه میرم فکر می کنم اینا همش توهمه. این منظره ها واقعی نیست. من توی خوابم. ظهرش ظهر نیست. آفتابش آفتاب نیست. هر روز صبحش که پا میشم تا شبش که می خوابم انگار هنوز یه بخشی از مخم بیدار نشده. همه چی مثه یه بازی می مونه
2 comments:
che dagh dagh...
are, mese zendegi tu cart postal mimune...
jana sokhan az zabane ma migoooei
Post a Comment