روی صندلی اتوبوس نشسته بودم.مثل همیشه عده ای از خانمها بخاطر پر شدن قسمت بانوان در سمت آقایان ایستاده بودند و من داشتم قیافه مردانی را که دو دستی صندلی ای که احساس مالکیت به آن داشتند را چسبیده بودند نگاه می کردم.واقعا همین است، خیلی ها دین و این چرندیات را بهانه می کنند که مبادا در نظام فئودالیته جنسیتی ای که راه انداخته اند چیزی از دست بدهند.من هم که کفرم از این بیشعور ها در آمده بود پا شدم و جایم را به خانم میانسالی که سرپا ایستاده بود دادم و کله ام را از پنجره اتوبوس بیرون آوردم تا باد تمام این کثافت های فکری را با خود ببرد.تنها ابرهای آن بالا و صدای محسن نامجو که دیازپام ده را می خواند می تواند در این موارد آدم را از این تنفر رها کند
2 comments:
begoo ba bi shoorhaye 2 metri che konim?? badi hast ke ona ro ham bebare???
2 metri haro be playboy moarefi kon!
Post a Comment