داخل مغز آدمها ؛ وسط پیشانی را که داخل بروی یک نقطه وجود دارد که من اسمش را می گذارم نقطه خیال.وقتی که پریشان باشی و موضوعی دائم جلوی چشمانت قدم رو برود این نقطه از مغزت شروع می کند به در هم جمع شدن و منقبض شدن.وقتی هم که به یکباره خیالت راحت می شود ؛ دردی خفیف مثل درد رها شدن قسمتی از بدنت از میان گیره ها این نقطه را خنک می کند و صدایی شبیه یک سوت فرکانس بالا در گوشهایت می شنوی.انگار که مطمئن می شوی که هنوز همه چیز درست کار می کند و هنوز آن بالا کسی تو را می بیند.عجیب است که نقطه خیال دقیقا همان جایی است که وقتی سرت را روی مهر می گذاری تمام وزنت را روی همان نقطه احساس می کنی
پی نوشت: خدا را شکر
پی نوشت 2: کچل ها هم عالمی دارند.حداقلش این است که گرما و سرمای کله شان دست خودشان است
پی نوشت: خدا را شکر
پی نوشت 2: کچل ها هم عالمی دارند.حداقلش این است که گرما و سرمای کله شان دست خودشان است
2 comments:
mehran bedehkari behem..
be hameie kasaii ke weblogeto baz mikonan
va in ahange mikoshadeshon
mehran kheili ahnage khodaiie .. :((
to ke nisty ta bebini
lahze haie har shabe man..
kojaee baradar ke ghorbate har shabe mara nezare koni
Post a Comment