امروز نه ساعت مداوم پشت كامپيوتر بودم.ديگه چشمام داره در مياد.مشغول زدن مدار چاپي براي پروژه بودم.بهر حال تموم شد.فردا هم امتحان تنظيم خانواده دارم!سر پيري و معركه گيري.خلاصه اينكه اصلا نمي فهمم چجوري روزم شب ميشه.ديگه اينكه اين هم وبلاگ جديد علي است.البته كرگدن هم ولكن قلم نيست.وبلاگ خودش را بسته و اينجا مثلا مهمان است.خبر ديگر هم اينكه حامد خان تاج الدين فردا رسيتال گيتار دارد.پنج تا شش بعدالظهر.اگر دانشگاه بوديد بياييد
Tuesday, May 30, 2006
بگذار به آٍسمان نگاه كنم
امروز نه ساعت مداوم پشت كامپيوتر بودم.ديگه چشمام داره در مياد.مشغول زدن مدار چاپي براي پروژه بودم.بهر حال تموم شد.فردا هم امتحان تنظيم خانواده دارم!سر پيري و معركه گيري.خلاصه اينكه اصلا نمي فهمم چجوري روزم شب ميشه.ديگه اينكه اين هم وبلاگ جديد علي است.البته كرگدن هم ولكن قلم نيست.وبلاگ خودش را بسته و اينجا مثلا مهمان است.خبر ديگر هم اينكه حامد خان تاج الدين فردا رسيتال گيتار دارد.پنج تا شش بعدالظهر.اگر دانشگاه بوديد بياييد
Monday, May 29, 2006
خبر
Saturday, May 27, 2006
يك شب تابستاني
روزهايي مي آيند كه مي ماني كه نكند خواب موهومي باز دوباره خانه ات را طوفاني كند
و لحظه هايي كه از فرط دوست داشتن، بازي اتو استاپي را شروع مي كني كه كوندرا هم نمي تواند تمامش كند
شب هايي مي آيند كه نمي داني دوستش داشتن منهدمت مي كند يا كه اين ترديد زير پوستت عاقبت جايش را به آرامش خواب بعد الظهر مرداد مي دهد
ساعت هايي مي آيد كه نمي داني چرا دلخوري ، كه اصلا چرا تو؟ ، كه چرا دلت مي خواهد همين الان گوشي لعنتي زنگ بخورد
آخر طاقت نمي آوري و گوشي را بر مي داري
زنگ كه مي زني هم دلت قنج مي رود كه بوق هاي منقطع تمام شود و هم بخودت مي گويي كه كاش زنگ مي زد
بعد مي ماني كه چرا دوباره بچه بازي ات گل كرده
مهم اين بود كه بشنوي و بشنود
اما باز صداي نق نق بچه اي را مي شنوي كه بغض كرده
اسهال ذهني ات را خالي مي كني در زير زمينت و مي ماني كه حرف حسابت چيست
امان از اين اسهال هاي تابستاني
تلفن را بر مي داري و دوباره زنگ مي زني
Thursday, May 25, 2006
اين روزها
Tuesday, May 23, 2006
کبریت
همین جا
کنار آنهمه دل مشغولی
شاید زمان تخریب خوابهایت
دوباره سیگاری شوی
Thursday, May 18, 2006
سوته دلان
خوش به سعادتت بي بي
داري مي ري روضه
هر پنج شنبه شما، كه مي شه شنبه من با اهل خونه مي ري خونه زن آقا
داداش حبيب روضه نميره
آخرين باري كه گريه كرد سر خاك آقا بود
گرپ و گرپ مي زد تو صورتش
دستمالشو گرفته بود رو صورتش كه كسي نبينه
اما من چي
منو چه به روضه
دنيام مثه آخرت يزيد مي مونه
گريه كن ندارم وگرنه خود مصيبتم
ماچت كنم
ماچت مي كنما
ماچت كنم
يك تكه ازديالوگ هاي محشر سوته دلان را برايتان نوشتم.براي بار چهارم ديدم.شاهكاري از علي حاتمي و بازي بي نظيري از شهره آغداشلو.اگر نديده ايد حتما ببينيد.هر ديالوگش پنج دقيقه فكر مي خواهد
Wednesday, May 17, 2006
پنجول
گاهي پيش مي آيد كه بايد بين خواباندن زير گوش يك استاد بشدت احمق و فارغ التحصيلي يكي را انتخاب كني
من جزو آدمهاي دسته اولم
بخاطر اين اعتراف خدا تا بحال يك استاد بشدت احمق را با من در نينداخته
پي نوشت: نزديك بود هشتك و پشتك كارمند آموزش را در بياورم
پي نوشت 3: از گشنه جماعت حالم بهم مي خورد