Monday, December 06, 2010
Friday, December 03, 2010
Global Warming!
Wednesday, December 01, 2010
Monday, November 29, 2010
سردار گایندگی
Friday, October 15, 2010
Thursday, September 23, 2010
Friday, September 17, 2010
Sunday, September 12, 2010
my new tiny pet
آقا هر کی میگه مگسا 3 روز زندگی می کنن گه خورده! این مگسه تو خونه من قریب به یک هفته است که داره سر حال ویراژ می ده و از دست من در می ره!
Wednesday, September 08, 2010
کبود
حس خوبی راضی کردنت
حس خوب کبودی
حس سیگار بی خیالی
نزدیکی
Friday, August 27, 2010
Tuesday, August 24, 2010
Tuesday, August 17, 2010
Thursday, July 29, 2010
Monday, July 26, 2010
Sunday, July 25, 2010
Monday, July 19, 2010
زایمانی به طول هفده ساعت
مثل روزگاریست که به جداره های نمناکش فشار می آورم
زایمانی به طول هفده ساعت
و نمی دانم آنچه که زاییده می شود پسر است یا دختر
تنها می دانم که سالم نیست
Tuesday, July 13, 2010
Monday, July 12, 2010
زنده باد قهرمان
Tuesday, June 29, 2010
Tuesday, June 15, 2010
دیالوگ های سکسی دختری که چهارشنبه باکره بود
دختر: قلی ، قلی ، گوشت با منه؟ دارم به بابا قلی زنگ می زنم ، به اون بابا قلی بی غیرت خوش تیپت...، قربون اون چشاش برم من ؛ اه... ؛ بازم که میگه در دسترس نیست ، قربون خودت برم که همیشه در دسترسی.(دختر دستش را به شکمش می کشد)می دونی دارم به چی فکر می کنم؟ دارم فکر می کنم که اگه این بابا قلی بی غیرت یکم غیرت داشت چقدر خوب می شد
، چی میشد یه همتی می کرد و این آخر هفته ای در دسترس بود ، البته حق داره ها ، شنبه امتحان پایان ترم داره ؛ استادشم از اون استاد بد اخلاقاس که فکر کنم تا حالا تو زندگیش یه مامان قلی رو هم از نزدیک ندیده ؛ اگرم دیده باشه قبل از وقتی دیده که مامان قلی شده باشه ،حتما اون وقتی که مامان قلی دانشجوش بوده و داشته دست و پا میزده که درسشو پاس کنه اونو دیده ، حتما یه چهارشنبه ای دیدتش ، آره ، عمرا اگه جمعه دیده باشدش چه برسه به پنج شنبه
این نوشته را میان یادداشت های قدیمی ام پیدا کردم ، شاید برای دو سال پیش باشد ، حالا اگر بخواهم بنویسمش در مینیمال زیر خلاصه میشود.
میان چهارشنبه های باکرگی و جمعه های قاعدگی ، همیشه پنج شنبه هایی هست که امتحانی در کار نیست.
این دو را برای این اینجا نوشتم که بفهمیم آدم تغییر می کند
Sunday, June 13, 2010
Saturday, June 05, 2010
دون کیشوت
Wednesday, June 02, 2010
Thursday, May 27, 2010
پاراكون
براي پيشرفت تكنولوژي ، كون بسياري از آدم ها پاره مي شود
نتيجه اخلاقي اين است كه مجموع محيط تمام كون هاي دنيا عددي است ثابت
Tuesday, May 04, 2010
باجناق ها
Thursday, April 29, 2010
مدرسه ايمان
Thursday, April 22, 2010
Saturday, April 17, 2010
Monday, April 12, 2010
Sunday, April 11, 2010
Monday, March 22, 2010
Sunday, March 14, 2010
Thursday, March 11, 2010
فاحشه زمان
که در هر لحظه ، ثانیه ای به او تجاوز می کند
ثانیه ای ارضا می شود
ثانیه ای دیگر
و فاحشه هنوز زیباست
در تفکر جایی بدون ثانیه
Wednesday, March 03, 2010
Sunday, February 28, 2010
Saturday, February 27, 2010
درمان قطعي
Saturday, February 20, 2010
كليساي ويلا
Wednesday, February 17, 2010
Wednesday, February 10, 2010
نظرسنجي
Sunday, February 07, 2010
برهاني درون
Saturday, February 06, 2010
Tuesday, February 02, 2010
Monday, February 01, 2010
Sunday, January 31, 2010
ملايم
مثل ذرت هاي مكزيكي كه مي خواهي برايم بخري
Thursday, January 28, 2010
Tuesday, January 26, 2010
Saturday, January 23, 2010
Tuesday, January 19, 2010
Sunday, January 17, 2010
عشق من کجاست
چیزی نمانده است که میان نرمی لبانت و استخوانهای گونه ات , کشیده وار یکی را انتخاب کنم
چیزی نمانده است که فندک زیپو ام را صدا کنم تا بیاید و تکلیفم را با چشمانت روشن کند
چیزی نمانده به فتح المبین چشمان اغتشاشگرت
چیزی نمانده است که بیانیه هجدهم را با قلموی سبز بنویسم و با زلفان پریشانت مذاکره کنم
چیزی نمانده به ترور هسته های گیلاسی که دوست نداشتی
چیزی نمانده به تقلب در شمارش دوستت دارم های تو
چیزی نمانده به آزادی تن ات از بند های سوتین ، سایز دویست و نه
Monday, January 11, 2010
Saturday, January 02, 2010
قيمه با قارچ
پيش خودم گفتم شكاف كه چه عرض كنم بيشتر شبيه جر خوردگي است
گويا مقام مربوطه اين روزها قارچ زياد مي خورند