يادم مي آيد كسي را مي شناختم كه هر وقت دلش مي خواست ياد دوران نوجواني و خاطرات دوستان راهنمايي و دبيرستانش بيفتد مي رفت و فيلم انتخاباتي دوره اول خاتمي را كه آن روزها با شوق و ذوق ضبط كرده بود مي گذاشت و با اشك ريختن خاتمي پس از فال حافظ مي گريست.جالب اين بود كه اين گريه هيچ گونه سر چشمه سياسي يا فكري نداشت و براي دوست دوران نوجواني اش بود كه ديگر درميان آنها نبود.جالب تر اين بود كه هر گونه واقع گرايي و انتقاد نسبت به خاتمي مثل انتقاد به دوران نوجواني اش بود و به يكباره مثل آدمي كه به مقدساتش توهين شده باشد واكنش نشان مي داد.خوب كه نگاه مي كنم مي بينم كه تنها آن آدم خاص اين مشكل را ندارد.كافي است با آدمهايي كه انقلاب كردند صحبت كنيد.آنگاه لجاجت بچه گانه آنها را در مورد انقلاب خواهيد ديد.بهر حال كاش خاطرات به خيال خودمان خوش را از عقايد سياسي و نحوه عملكرد افراد جدا مي كرديم
پي نوشت: اين جمله را در وبلاگ ديگرم هم گذاشتم اما دلم مي خواهد اينجا هم بنويسم: هر نسل جواني كه شورشي نباشد توهيني است به هم نسلان خويش