Tuesday, October 28, 2008

شیر

توی زندگی برای همه چیز یه شیر هست!نکته اش اینه کن من از بچگی نمی دونم شیر از کدوم ور باز میشه

Tuesday, October 21, 2008

Friday, October 17, 2008

life sequence!

همیشه باید چیزی را ارضا کنی.زندگی شده است یک لیست متناوب و بلند یا کوتاه از مواردی که باید ارضا شوند.هر کدام را که ارضا کنی می رود آخر لیست و دوباره یکی یکی بالا می آید

Sunday, October 12, 2008

به دسته دو میرویم

من مثل این تیم هایی هستم که قشنگ بازی می کنند اما می بازند.مهم نتیجه است که از دست داده ام

Friday, October 10, 2008

یک پست مولتی مدیا

ایلهان صمدوف می شنوم با آن بالابان فراموش نشدنی اش.
انگار به آهستگی دوربینی که روی یک حرکت دهنده قرار دارد و بالا پایین می رود تصاویر را جلوی چشمانت حرکت می دهد.از آن تصاویری که جمعه عصر ها شبکه یک می گذاشت و تو بچه بودی و دلت می گرفت و فکر می کردی بخاطر امام زمان است.همان هایی که دورنما بود و گاه گاه تو را نشان می داد که با دسته ای مرغابی یا هر چه که بود در حال پرواز هستی.یادت هست کجا پرواز کردی؟من که فراموش کرده ام.مثل صبح شنبه هایی که بلند می شدی و احساس یک هفته مشق و مدرسه را داشتی.حالا اما یادم می ماند که به کجا پرواز می کنم.اما دیگر مرغابی یا هرچه که بودی باقی نمانده است